افسردگي هم زنانه و مردانه دارد
افسردگي هم زنانه و مردانه دارد
افسردگي هم زنانه و مردانه دارد
ترجمه: بهار خراساني
افسردگي را به خاطر شيوع زيادش گاهي سرماخوردگي روان ناميدهاند، اما افسردگي دستکم از دو جنبه مهم با سرماخوردگي متفاوت است. افسردگي بدون درمان پس از يک هفته برطرف نميشود و همچنين مردان و زنان را به يک ميزان و به يک شيوه مبتلا نميکند. گرچه معمولا توجهها به علل و عواقب ميزان بالاتر افسردگي در زنان معطوف بوده است، اين عارضه مشکلات خاصي را هم براي مردان ايجاد ميکند.
بررسي دوقلوها و کودکان به فرزندي پذيرفتهشده نشان ميدهد که افسردگي به طور يکسان در هر دو جنس به ارث ميرسد. يک مرد افسرده و يک زن افسرده به ميزان يکسان احتمال دارد که پدر يا مادري افسرده داشته باشند.
اما بررسيهاي اخير بيانگر چند تفاوت ميان زنان و مردان از لحاظ عوامل خطرساز براي افسردگي است. در مردان و نه در زنان، خطر ژنتيکي ابتلا به افسردگي با خطر ژنتيکي ابتلا به اضطراب و اختلالات کرداري همراهي دارد. اعتماد به نفس پايين و از دست دادن پدر يا مادر در دوران کودکي نيز با افسردگي مردان بيشتر مرتبط است تا افسردگي زنان.
مهمترين شاهد در مورد علت تفاوت شيوع افسردگي در مردان و زنان اين است که زنان تنها در سالهاي باروريشان، يعني از دوران بلوغ تا يائسگي نسبت به مردان بيشتر مستعد ابتلا به افسردگي هستند. سوال اين است که اين شاهد را چگونه تفسير کنيم و مظنون آشکار، هورمونهاي جنسي زنانه است. يک نظريه اين است که زنان به اين خاطر بيشتر در معرض افسردگي هستند که در بدن آنها ميان هورمونهاي استرس و هورمونهاي جنسي تداخلهايي مشکل آفرين ايجاد ميشود. در شخصي که تحت استرس است، استروژن باعث ايجاد افسردگي و اضطراب ميشود و تستوسترون عمل عکس را انجام ميدهد. شايد به همين علت باشد که مردان ظاهرا از لحاظ جسمي نسبت به زنان کمتر دستخوش عواطف ميشوند. برخي از پژوهشها نشان دادهاند در صورتي که تنها علايمي مانند غمگيني، نوميدي و احساس گناه به حساب آيد، ميزان افسردگي در ميان زنان و مردان مشابه ميشود. اين تفاوت ناشي از زيادي علايم جسمي افسردگي مانند خستگي، تشويش، بيخوابي يا پرخوابي و بياشتهايي يا پرخوري در زنان است.
به غير از عوامل هورموني، تاثيرات فرهنگي و تقاضاهاي اجتماعي هم در اين تفاوت شيوع افسردگي بين زن و مرد نقش دارند. وظيفه مراقبت از فرزندان و خظرات عاطفي مربوط به آن عمدتا به دوش زنان ميافتد. در نوجواني دختران شروع به نشان دادن اعتماد به نفس کمتر و احساس گناه بيشتر نسبت به پسران ميکنند. برخي از دانشمندان اعتقاد دارند که ميزان افسردگي در زنان با تغيير مقام اجتماعي آنها تغيير ميکند. بررسي در برخي از گروههاي اجتماعي که برابري زن و مرد در آنها ايجاد شده است، مثلا دانشجوبان کالج از طبقه اجتماعي مشابه که در خوابگاهي مشابهي زندگي ميکردند، تفاوتي را در ميزان افسردگي زنان و مردان نشان نداد.
ميزان نسبي پايينتر افسردگي مردان ممکن است يک خطاي تشخيصي باشد. اغلب گفته ميشود که مردان دوست ندارند حتي نزد خودشان قبول کنند که افسرده هستند. آنها ممکن است احساس کنند که نشان دادن احساس نوميدي يا ترديد نسبت به خود نشان ضعف است يا با مردانگي آنها تناقض دارد. آنها ممکن است بترسند در صورتي که کارفرما يا همکارانشان اين موضوع را بفهمند، چه اتفاقي ممکن است رخ دهد. بنابراين آنها سکوتي غمگينانه را انتخاب ميکنند يا به «نشانگان افسردگي مردانه» مبتلا ميشوند که در آن افسردگي به شکل خشم، تحريکپذيري يا سوءمصرف مواد مخدر تظاهر ميکند. از آنجايي که اين مردان به دنبال درمان نميروند، افسردگي آنها هرگز تشخيص داده و ثبت نميشود. البته اکراه مردان از پذيرفتن احساساتشان ممکن است تمام تفاوت ميان مردان و زنان از لحاظ شيوع افسردگي را توجيه نکند زيرا بررسيها نشان ميدهند که حتي در ميان افرادي که به دنبال درمان پزشکي افسردگيشان نميروند، شيوع افسردگي در زنان بيش از مردان است. افسردگي در مردان از دو جنبه که هر دوي آنها با ميزان بالاتر مرگ و مير در مردان ارتباط دارند، ممکن است نسبت به افسردگي در زنان بيماري وخيمتري باشد. افسردگي عامل خطرساز اصلي براي خودکشي است و مردان چهار بار بيشتر نسبت به زنان ممکن است به علت افسردگي دست به خودکشي بزنند و در سنين بالاتر ميزان خودکشي در مردان 10 برابر زنان ميشود.
يک دليل اين ميزان بالاتر خودکشي، ممکن است اکراه مردان نسبت به بيان احساساتشان و درخواست نکردن کمک هنگام نااميدي باشد.
يک مشکل مرگبار ديگر در مردان مبتلا به افسردگي بيماري قلبيعروقي است. افسردگي بر فشار خون، لختهشدن خون و دستگاه ايمني اثر ميگذارد. افسردگي يک عامل خطرساز شناختهشده براي بيماري عروق کرونري قلب، حمله قلبي و سکته مغزي است. مردان به خصوص مستعد اين بيماريها هستند زيرا حتي در شرايط عادي هم به ميزان بالاتر و در سنين پايينتر نسبت به زنان به اين بيماريها مبتلا ميشوند.
افسردگي به خودي خود اثرات مخربي بر کارکرد جنسي به جاي ميگذارد. حدود 40 درصد مردان در سنين 40 تا 60 سال ممکن است درجاتي از اختلال نعوظ را تجربه کنند و افسردگي يک علت شايع اين مشکل است. يک علت شايع ديگر ميزان پايين تستوسترون، هورمون جنسي مردانه است که در 25 تا 55 درصد مردان بالاي 50 سال و 75 درصد مردان بالاي 70 سال رخ ميدهد.
کمبود تستوسترون ممکن است به علايم خفيف تا متوسط افسردگي بينجامد و بنابراين ممکن است يک چرخه علت و معلولي پيچيده ميان افسردگي، ميزان پايين تستوسترون و اختلال نعوظ وجود داشته باشد که گاهي بيماريهاي جسمي فرد و داروهايي که براي آنها مصرف ميکند نيز آن را پيچيدهتر ميکند. براي مثال داروهاي ديابت و فشار خون بالا عوارض جانبي جنسي دارند.
در برخي از مردان، درمان با تستوسترون ممکن است هم به درمان افسردگي و هم کارکرد جنسي آنها کمک کند. البته مصرف درازمدت تستوسترون هم با عوارض خاص خود همراه است.
1.افسردگي مردان اغلب تشخيصداده نشده باقي ميماند؛ مثلا به اين دلايل: اکراه از بحث کردن در مورد علايم افسردگي، بيماري رواني را به عنوان تهديدي براي مردانگي به حساب آوردن، مقاومت در برابر درمانهاي افسردگي.
2.مردان و زنان ممکن است علايم افسردگي متفاوتي را تجربه کنند. علايم افسردگي در مردان ممکن است با احتمال بيشتري به اين اشکال بروز کند: رفتار خشونتآميز، خشمگين شدن نامتناسب، رفتارهاي گريز مانند مشغول کردن بيش از حد خود در کار يا ورزش، دست زدن به رفتارهاي پرخطر مانند رانندگي بياحتياط، بي بند و باري جنسي و افکار خودکشي.
3.مردان افسرده با احتمال بيشتري نسبت به زنان افسرده خودکشي ميکنند. گرچه زنان بيش از مردان اقدام به خودکشي ميکنند، اما مردان با احتمال بيشتري در خودکشي موفق ميشوند که اين سه علت در آن دخيل هستند: مردان از روشهايي استفاده ميکنند که مرگبارتر است؛ سريعتر به افکار خودکشيشان عمل ميکنند و همچنين نشانههاي هشداردهنده کمتري به اطرافيان بروز ميدهند.
منبع:www.salamat.com
/ج
بررسي دوقلوها و کودکان به فرزندي پذيرفتهشده نشان ميدهد که افسردگي به طور يکسان در هر دو جنس به ارث ميرسد. يک مرد افسرده و يک زن افسرده به ميزان يکسان احتمال دارد که پدر يا مادري افسرده داشته باشند.
اما بررسيهاي اخير بيانگر چند تفاوت ميان زنان و مردان از لحاظ عوامل خطرساز براي افسردگي است. در مردان و نه در زنان، خطر ژنتيکي ابتلا به افسردگي با خطر ژنتيکي ابتلا به اضطراب و اختلالات کرداري همراهي دارد. اعتماد به نفس پايين و از دست دادن پدر يا مادر در دوران کودکي نيز با افسردگي مردان بيشتر مرتبط است تا افسردگي زنان.
مهمترين شاهد در مورد علت تفاوت شيوع افسردگي در مردان و زنان اين است که زنان تنها در سالهاي باروريشان، يعني از دوران بلوغ تا يائسگي نسبت به مردان بيشتر مستعد ابتلا به افسردگي هستند. سوال اين است که اين شاهد را چگونه تفسير کنيم و مظنون آشکار، هورمونهاي جنسي زنانه است. يک نظريه اين است که زنان به اين خاطر بيشتر در معرض افسردگي هستند که در بدن آنها ميان هورمونهاي استرس و هورمونهاي جنسي تداخلهايي مشکل آفرين ايجاد ميشود. در شخصي که تحت استرس است، استروژن باعث ايجاد افسردگي و اضطراب ميشود و تستوسترون عمل عکس را انجام ميدهد. شايد به همين علت باشد که مردان ظاهرا از لحاظ جسمي نسبت به زنان کمتر دستخوش عواطف ميشوند. برخي از پژوهشها نشان دادهاند در صورتي که تنها علايمي مانند غمگيني، نوميدي و احساس گناه به حساب آيد، ميزان افسردگي در ميان زنان و مردان مشابه ميشود. اين تفاوت ناشي از زيادي علايم جسمي افسردگي مانند خستگي، تشويش، بيخوابي يا پرخوابي و بياشتهايي يا پرخوري در زنان است.
به غير از عوامل هورموني، تاثيرات فرهنگي و تقاضاهاي اجتماعي هم در اين تفاوت شيوع افسردگي بين زن و مرد نقش دارند. وظيفه مراقبت از فرزندان و خظرات عاطفي مربوط به آن عمدتا به دوش زنان ميافتد. در نوجواني دختران شروع به نشان دادن اعتماد به نفس کمتر و احساس گناه بيشتر نسبت به پسران ميکنند. برخي از دانشمندان اعتقاد دارند که ميزان افسردگي در زنان با تغيير مقام اجتماعي آنها تغيير ميکند. بررسي در برخي از گروههاي اجتماعي که برابري زن و مرد در آنها ايجاد شده است، مثلا دانشجوبان کالج از طبقه اجتماعي مشابه که در خوابگاهي مشابهي زندگي ميکردند، تفاوتي را در ميزان افسردگي زنان و مردان نشان نداد.
ميزان نسبي پايينتر افسردگي مردان ممکن است يک خطاي تشخيصي باشد. اغلب گفته ميشود که مردان دوست ندارند حتي نزد خودشان قبول کنند که افسرده هستند. آنها ممکن است احساس کنند که نشان دادن احساس نوميدي يا ترديد نسبت به خود نشان ضعف است يا با مردانگي آنها تناقض دارد. آنها ممکن است بترسند در صورتي که کارفرما يا همکارانشان اين موضوع را بفهمند، چه اتفاقي ممکن است رخ دهد. بنابراين آنها سکوتي غمگينانه را انتخاب ميکنند يا به «نشانگان افسردگي مردانه» مبتلا ميشوند که در آن افسردگي به شکل خشم، تحريکپذيري يا سوءمصرف مواد مخدر تظاهر ميکند. از آنجايي که اين مردان به دنبال درمان نميروند، افسردگي آنها هرگز تشخيص داده و ثبت نميشود. البته اکراه مردان از پذيرفتن احساساتشان ممکن است تمام تفاوت ميان مردان و زنان از لحاظ شيوع افسردگي را توجيه نکند زيرا بررسيها نشان ميدهند که حتي در ميان افرادي که به دنبال درمان پزشکي افسردگيشان نميروند، شيوع افسردگي در زنان بيش از مردان است. افسردگي در مردان از دو جنبه که هر دوي آنها با ميزان بالاتر مرگ و مير در مردان ارتباط دارند، ممکن است نسبت به افسردگي در زنان بيماري وخيمتري باشد. افسردگي عامل خطرساز اصلي براي خودکشي است و مردان چهار بار بيشتر نسبت به زنان ممکن است به علت افسردگي دست به خودکشي بزنند و در سنين بالاتر ميزان خودکشي در مردان 10 برابر زنان ميشود.
يک دليل اين ميزان بالاتر خودکشي، ممکن است اکراه مردان نسبت به بيان احساساتشان و درخواست نکردن کمک هنگام نااميدي باشد.
يک مشکل مرگبار ديگر در مردان مبتلا به افسردگي بيماري قلبيعروقي است. افسردگي بر فشار خون، لختهشدن خون و دستگاه ايمني اثر ميگذارد. افسردگي يک عامل خطرساز شناختهشده براي بيماري عروق کرونري قلب، حمله قلبي و سکته مغزي است. مردان به خصوص مستعد اين بيماريها هستند زيرا حتي در شرايط عادي هم به ميزان بالاتر و در سنين پايينتر نسبت به زنان به اين بيماريها مبتلا ميشوند.
افسردگي به خودي خود اثرات مخربي بر کارکرد جنسي به جاي ميگذارد. حدود 40 درصد مردان در سنين 40 تا 60 سال ممکن است درجاتي از اختلال نعوظ را تجربه کنند و افسردگي يک علت شايع اين مشکل است. يک علت شايع ديگر ميزان پايين تستوسترون، هورمون جنسي مردانه است که در 25 تا 55 درصد مردان بالاي 50 سال و 75 درصد مردان بالاي 70 سال رخ ميدهد.
کمبود تستوسترون ممکن است به علايم خفيف تا متوسط افسردگي بينجامد و بنابراين ممکن است يک چرخه علت و معلولي پيچيده ميان افسردگي، ميزان پايين تستوسترون و اختلال نعوظ وجود داشته باشد که گاهي بيماريهاي جسمي فرد و داروهايي که براي آنها مصرف ميکند نيز آن را پيچيدهتر ميکند. براي مثال داروهاي ديابت و فشار خون بالا عوارض جانبي جنسي دارند.
در برخي از مردان، درمان با تستوسترون ممکن است هم به درمان افسردگي و هم کارکرد جنسي آنها کمک کند. البته مصرف درازمدت تستوسترون هم با عوارض خاص خود همراه است.
1.افسردگي مردان اغلب تشخيصداده نشده باقي ميماند؛ مثلا به اين دلايل: اکراه از بحث کردن در مورد علايم افسردگي، بيماري رواني را به عنوان تهديدي براي مردانگي به حساب آوردن، مقاومت در برابر درمانهاي افسردگي.
2.مردان و زنان ممکن است علايم افسردگي متفاوتي را تجربه کنند. علايم افسردگي در مردان ممکن است با احتمال بيشتري به اين اشکال بروز کند: رفتار خشونتآميز، خشمگين شدن نامتناسب، رفتارهاي گريز مانند مشغول کردن بيش از حد خود در کار يا ورزش، دست زدن به رفتارهاي پرخطر مانند رانندگي بياحتياط، بي بند و باري جنسي و افکار خودکشي.
3.مردان افسرده با احتمال بيشتري نسبت به زنان افسرده خودکشي ميکنند. گرچه زنان بيش از مردان اقدام به خودکشي ميکنند، اما مردان با احتمال بيشتري در خودکشي موفق ميشوند که اين سه علت در آن دخيل هستند: مردان از روشهايي استفاده ميکنند که مرگبارتر است؛ سريعتر به افکار خودکشيشان عمل ميکنند و همچنين نشانههاي هشداردهنده کمتري به اطرافيان بروز ميدهند.
منبع:www.salamat.com
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}